کد مطلب:934
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:25
دين چيست؟ اهداف آن كدام است؟ آيا براي زندگي انسان نقش دين ضروري است؟
دين در اصطلاح مجموعه عقايد، اخلاق، قوانين و مقرراتي است كه براي اداره ي امور جامعه انساني و پرورش انسان ها مي باشد. و لذا هماهنگي قوانين و مقررات آن با نياز واقعي جامعه و مناسبت آن با تحولات اجتماع و مطابقت آن با سرشت و سير جوهر انسان، ميزان حق بودن آن است و چون قافله ي انسانيت جزئي از اجزاي منسجم جهان است كه به اندازه ي خود در آن اثر گذاشته و از آن اثر مي پذيرد از اين رو تنها كسي مي تواند انسان را رهبري كند كه او را به خوبي بشناسد و از رابطه او با جهان آفرينش با خبر باشد و آن كس جز ذات اقدس الهي كسي نيست از اين رو دين حق ديني است كه عقايد، اخلاق، قوانين و مقررات آن از طرف خداوند نازل شده باشد.
در باب ضرورت و لزوم دين مي دانيم كه الف- انسان موجودي استخدام كننده است. ب- استخدام گري بشر در طبيعت وي نهفته است. ج- استخدام گري بشر موجب اختلاف در تمام شئون حيات مي شود. د- نظام تكوين اقتضا مي كند كه اين اختلاف ها رفع شود تا انسان به كمال لايق خود برسد. هـ- رفع اين اختلافات جز به وسيله ي قانون امكان پذير نيست، قانوني كه زندگاني اجتماعي انسان را اصلاح كند و سعادت وي را تأمين نمايد. و- طبيعت انسان از عهده ي اين كار بر نمي آيد چون خودش عامل اختلاف است. ز- اختلافات به وسيله ي قوانيني كه با انديشه ي بشري وضع شود از ميان نمي رود. ح- با توجه به مقدمات فوق به اين نتيجه مي رسيم كه ضرورت دارد تا پروردگار از راهي غير طبيعي به انسان راه را نشان دهد و اين راه همان راه وحي است. اما در باب اهداف دين بايد گفت، دين است كه فطرت را با فطرت اصلاح مي كند و قواي مختلف را هنگام طغيان به حال اعتدال بر مي گرداند و رشته ي زندگاني دنيوي و اخروي، مادي و معنوي انسان را به نظم درمي آورد و آن كس كه با ايمان باشد و اخلاق الهي را در جان خود پياده كند و بر پايه آن ايمان و اين اخلاق عمل نمايد در فرهنگ قرآن كريم، انسان است و اين هويّت انساني نه تنها در دنيا او را از ديگران جدا مي سازد بلكه در برزخ و قيامت و بهشت نيز همواره مميّز او از ديگران است.
جواب تفصيلي: (52)
معناي لغوي دين، انقياد، خضوع، پيروي، اطاعت، تسليم و جزاست و معناي اصطلاحي آن مجموعه ي عقايد، اخلاق، قوانين و مقرراتي است كه براي امور جامعه انساني و پرورش انسان ها باشد. گاهي همه اين مجموعه، حق و گاهي همه آن باطل و زماني مخلوطي از حق و باطل است اگر مجموعه حق باشد آن را «دين حق» و در غير اين صورت آن را «دين باطل» و يا التقاطي از حق و باطل مي نامند.
دين حقيقي
از آنجا كه دين براي اداره امور جامعه انساني و پرورش انسانهاست، هماهنگي قوانين و مقررات آن با نياز واقعي جامعه و مناسبت آن با تحولات اجتماع و مطابقت آن با سرشت و سير جوهري انسان، ميزان حق بودن آن است.
قافله ي انسانيّت جزئي جدا بافته از تافته هاي اجزاي جهان نيست، بلكه جزئي از اجزاي منسجم جهان است كه به اندازه ي خود در آن اثر مي گذارد و از آن اثر مي پذيرد. از اين رو كسي مي تواند انسان را راهبري كند كه او را به خوبي بشناسد و از رابطه او با جهان آفرينش با خبر باشد. كسي كه انسان و جهان را نيافريد، نه انسان شناسي، راستين و نه جهان شناسي اصيل است. پس تنها آن كس كه انسان و جهان را آفريده است به انسان و جهان و ربط و پيوند اين دو، شناخت و آگاهي تمام داشته و در نتيجه از توان هدايت و راهبري انسان برخوردار است چنانكه همان مبدأ وحيد، تنها مصدر صالح براي هدايت مجموعه ي جهان و راهنمايي تمام اجزاي آن خواهد بود به گونه اي كه هيچكدام از هدف خود محروم نشده و مزاحم رهيابي ديگران به هدف نگردد و آن كس جز ذات اقدس الهي نيست. با اين مقدمه دانسته مي شود: دين حق، ديني است كه عقايد، اخلاق، قوانين و مقررات آن از طرف خداوند نازل شده و دين باطل، ديني است كه از ناحيه غير خداوند تنظيم و مقرر شده باشد.
شاكله ي دين
دين آسماني به طور كلي از دو بخش اعتقادي و عملي مركب مي باشد. بخش اعتقادي، يك رشته اعتقادات اساسي و واقع بيني هاست كه بايد انسان پايه ي زندگي خود را بر روي آنها گذارد و آنها سه اصل كلي: توحيد و نبوت و معاد هستند كه با اختلال يكي از آنها پيروي دين صورت نبندد. بخش عملي، يك رشته وظايف اخلاقي و عملي است كه مشتمل است بر وظايفي كه انسان نسبت به پيشگاه خداي جهان و وظايفي كه انسان در برابر جامعه بشري دارد، و از اينجاست كه وظايف فرعي كه در شرايع آسماني براي انسان تنظيم شده بر دو گونه است: اخلاق و اعمال و هر يك از آنها نيز بر دو قسم است: قسمتي اخلاق و اعمالي است كه به پيشگاه خداوندي ارتباط دارد مانند خُلق و صفات ايمان و اخلاص و تسليم و رضا و خشوع و مانند عمل نماز و روزه و قرباني و اين دسته به ويژه «عبادات» ناميده مي شود و خضوع و بندگي انسان را نسبت به پيشگاه خدايي مسجل مي سازد و قسمتي اخلاق و اعمال شايسته اي است كه به جامعه ارتباط دارد مانند اخلاق و صفات بشر دوستي و خيرخواهي و عدالت و سخاوت، و مانند وظايف معاشرت و داد و ستد و غير آنها و اين قسم به ويژه «معاملات» ناميده مي شود.
ضرورت دين
مرحوم علامه طباطبايي در ساحت ضرورت و لزوم دين از دو طريق استدلال كرده است:
طريق اول: 1- انسان موجودي استخدام كننده است. 2- استخدام گري بشر در طبيعت وي نهفته است. 3- استخدام گري بشر موجب اختلاف در تمام شئون حيات مي شود. 4- نظام تكوين اقتضا مي كند كه اين اختلاف ها رفع شود تا انسان به كمال لايق خود برسد. 5- رفع اين اختلافات جز به وسيله ي قانون امكان پذير نيست، قانوني كه زندگاني اجتماعي انسان را اصلاح كند و سعادت وي را تأمين نمايد. 6- طبيعت انسان از عهده اين كار بر نمي آيد چون خودش عامل اختلاف است. 7- اختلافات به وسيله ي قوانيني كه با انديشه ي بشري وضع شود از ميان نمي رود. 8- با توجه به مقدمات فوق به اين نتيجه مي رسيم كه ضرورت دارد تا پروردگار از راهي غير طبيعي به انسان راه را نشان دهد و اين راه همان راه وحي است.
طريق دوم: 1- انسان يكي از اجزاي جهان آفرينش است. 2- دستگاه آفرينش براي انسان ساختمان مخصوصي تهيه كرده است كه زمينه ساز كمال وي مي باشد. 3- مقتضاي تجهيزات وي، زندگي اجتماعي است. 4- حيات انساني حياتي است جاودان كه با مرگ قطع نمي شود. 5- انسان بايد از راه و روشي در زندگي دنيوي پيروي كند كه هم سعادت اين سراي گذران را تأمين كند و هم سعادت آن سراي جاودان را. 6- راه و روشي كه اين هدف را دنبال مي كند دين ناميده مي شود.
اهداف دين
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.